ايران قوي!
(۱)
سيد عطاءالله مهاجراني
امريكاييها و اسراييليها نتوانستند خويشتنداري كنند و آشكارا از تجزيه ايران و تغيير نظام جمهوري اسلامي سخن نگويند. وقتي ژوزف بايدن كه هوش و حواس و حال و روز درستي ندارد، گفت: «امريكا ايران را آزاد ميكند!» گرچه بيدرنگ سخنگوي پنتاگون، حرف نابهنگام بايدن را اصلاح كرد و گفت: «مردم ايران، ايران را آزاد ميكنند.» اما سخن بايدن همان موضع استراتژيك امريكا و اسراييل و عربستان و ديگر همپيمانان درباره ايران است. منتها بايدن به دليل حواسپرتي مشهورش كه يك بار زنش را با خواهرش عوضي گرفت، يك بار به دونالد ترامپ گفت: «ببين جورج!» يك بار انتخابات رياستجمهوري را با سنا قاطي كرد. يكبار گفت، پسرش در جنگ عراق كشته شده است! به او يادآوري كردند كه پسرش سرطان مغز گرفت و درگذشت. آنان از «امپراتوري ايران» سخن ميگويند كه ميبايست شكسته شود و ايران آزاد شود، يعني سرزمين ايران تجزيه شود. ملت ايران به اقوام يا به تعبير آنها به مليتهاي مختلف تقسيم شود، همانگونه كه شوروي و يوگسلاوي تجزيه سرزميني و قوميتي و ملي شد. همين استراتژي و رويكرد را ما در تبيين خطمشي برخي گروههاي اپوزيسيون به روشني ميبينيم. وقتي از خوزستان با عنوان «عربستان» نام ميبرند. همان عنواني كه صدام حسين در جنگ تحميلي به كار ميبرد و ميخواست، خوزستان را با عنوان عربستان از ايران تجزيه كند. در تلويزيونهاي فارسي لندن و واشنگتن و اتاقهاي فكر واشنگتني و نيز در فضاي مجازي آشكارا ميبينيم كه از تجزيه ايران سخن ميگويند. وقتي به عنوان يك خط مشي، تلويزيونهاي فارسي مامور ميشوند كه با رهبران يا افراد شاخص احزاب تجزيهطلب، مصاحبه و از آنها چهرهسازي كنند، مجريان همان «استراتژي تجزيه سرزميني و ملي ايران» هستند. در تظاهرات برلين، وقتي در هرگوشه و كناري پرچمي كه نشانه تجزيه بخشي از خاك ايران بود، پرچم عربستان و كردستان و بلوچستان و… برافراشته شد، نشانه و گواه روشني بوده و هست كه خط مشي و دستورالعمل اساسي همين است. ايران يكپارچه و يگانه و قوي به مصلحت و در جهت منافع امريكا و اسراييل و همپيمانان منطقهاي نيست. براي تضعيف ايران و نهايتا تجزيه ايران ميبايست اركان وحدت ملي و اقتدار كشور هدف گرفته شود. بيهوده نيست كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش هدفگذاري شدهاند. سلبريتي آلت دستي كه يك خط راست نميتواند بنويسد، يك صفحه كتاب فارسي سوم راهنمايي را نميتواند درست بخواند، سه دقيقه نميتواند راست و درست حرف بزند؛ ارتش را نشانه ميگيرد و ميخواهد ارتش را در كنار اغتشاشگران و تجزيهطلبان قرار دهد. اينان چهرههاي بادكنكي و مهرههاي يك سناريو و يك پروژه تعريفشده هستند. تمام اين تلاشها در جنگ هشتساله، با تمركز بر حمله نظامي به كشور ما انجام شد. ورشو و ناتو پشتوانه ارتش عراق بودند، صدها ميليارد دلار نفتي از سوي كشورهاي عربي منطقه به عراق داده شد. نه انقلاب متوقف شد؛ نه نظام جمهوري اسلامي ايران سرنگون شد و نه خوزستان تجزيه. ملت ما از يك جنگ جهاني كه عليه او سازمان داده شده بود، سربلند و نيرومند بيرون آمد. ققنوسي كه از توفان آتش خويش طلوعي دوباره كرد. در اعتراضات و آشوب و اغتشاشات اخير كه براندازان از آن به «انقلاب سوم»، تعبير ميكردند و اكنون كوتاه آمده و از «خيزش» صحبت ميكنند، تمركز بر جنگ رواني- تبليغاتي است. فضاي مجازي و تلويزيونهاي فارسي در واقع به جاي نيروهاي مسلح در جنگ هشت ساله به ميدان آمدهاند.
هدفگذاري هم، مبارزه با ايران قوي است. وقتي ديدند، نميتوانند در جنگ رواني عليه انقلاب و نظام به پيروزي برسند و اصل نظام را از ميان بردارند، آشكارا از مسلح شدن، گروهها و احزاب سخن ميگويند. مصاحبه جان بولتون با بيبي سي كه به صراحت از انتقال اسلحه از كردستان عراق به ايران سخن گفت. از اينكه به تعبير او معترضان سلاح در دست ميگيرند و به سپاه حمله ميكنند، خشنود بود و عمليات مسلحانه را تشويق كرد، همه اينها نشانه شكست است و نه قدرت. براي اينكه صف مردم به ويژه جواناني كه نسبت به بسياري از مسائل و موارد اعتراض به حق دارند، از صف تجزيهطلبان و آشوبگران، جدا شود؛ مصاحبه جان بولتون در واقع يك شاخص و خط فاصل روشن است. جوانان ما به ويژه دانشجويان ببينند كه چه گرگهايي در كمين ايران قوي و وحدت سرزميني و ملي ما نشستهاند. چنان كه درصدد تجزيه سوريه و عراق هم بودند و ناكام ماندند. ايران از مجموعه سوريه و عراق بزرگتر و نيرومندتر است، اينبار نيز مانند جنگ هشتساله كشور ايران و ملت ايران نيرومندتر از توفان سر بر ميدارد، اما با توجه به نكاتي كه خواهم نوشت!